آخرین مقالات

طراحی با نگاه ادبی: اگر حافظ طراح رابط کاربری بود، چه چیزی میساخت؟

فراتر از بدافزارها!

توهم پیشرفت: آیا فریمورکهای جاوا اسکریپت هر ۶ ماه منسوخ میشوند؟

تعادل بین کیفیت و سرعت: غلبه بر کمالگرایی در کدنویسی

توهم دانایی در عصر هوش مصنوعی!

اهمیت استراتژیک بهینهسازی مصرف انرژی در پردازندهها
گیمیفیکیشن به زبان ساده

علیرضا اسلامیزاد
زمان مطالعه: 10دقیقه

گیمیفیکیشن به زبان ساده
گیمیفیکیشن (Gamification) یا بازیسازی تکنیکی است که در واقع زیرمجموعهی دانشهای رفتاری (Behavioral Design) محسوب میشود.
تعریف مؤسسهی گارتنر از گیمیفیکیشن اینچنین است:
گیمیفیکیشن استفاده از ابزارها و مکانیزمهای بازی برای درگیر کردن افراد در شرایط مختلف در کسب و کارها در خارج از فضای بازی است. از گیمیفیکیشن همچنین با هدف تغییر رفتار مخاطب به منظور کسب دستاوردهای تجاری استفاده میشود.
اگر بخواهیم تعریف خیلی ساده از گیمیفیکیشن ارائه دهیم میتوانیم اینچنین بگوییم که گیمیفیکیشن، در واقع هنر تعبیه کردن مکانیزمهای بازی در فضاهایی است که به صورت پیشفرض برای بازی طراحی نشدهاند.
البته ناگفته نماند که برخی از افراد ناآگاه و غیرمتخصص، مفهوم گیمیفیکیشن را به عنوان زیرمجموعهی حوزهی فنآوری اطلاعات میدانند؛ در حالی که در واقعیت چنین نیست؛ اما میتوان اینگونه بیان کرد که فنآوری اطلاعات نیز از تکنیکهای گیمیفیکیشن بسیار زیاد بهرهمند شده است و از سوی دیگر ذکر این نکته نیز الزامی است که به منظور پیادهسازی گیمیفیکیشن، به میزان زیادی از راهکارهای فنآوری اطلاعات میتوان استفاده نمود.
فارغ از تعاریف کتابی که در مورد بازیسازی یا همان Gamification وجود دارد، به زبان خیلی ساده میتوان گفت بازیسازی یعنی این که شما یک بازی خلق کنید و جامعهی هدف خود را بازیکنان آن بازی قرار دهید به گونهای که طبق الگوریتم مشخصی آنها بازی کنند و طی آن بازی، هم بازیکنان منتفع شوند و هم شما که صاحب بازی هستید.
یک مثال ساده از گیمیفیکیشن میتواند فضای بازی در سایتهای فروش آنلاین مثل دیجیکالا باشد؛
- شما در ازای خرید از دیجیکالا امتیاز (Coin) دریافت میکنید که تحت عنوان دیجیکلاب به شما تعلق میگیرد.
- از طرفی چنانچه برای کالاهایی که خریداری کردهاید، نظر ثبت کنید نیز به شما دیجیکلاب تعلق خواهد گرفت.
- دیجیکلابهایی که شما طی فعالیتهای فوق دریافت میکنید، برای شما امتیازهایی را به دنبال دارد مانند دریافت کدهای تخفیف برای انواع خدمات (خدمات خود دیجیکالا و خیلی از شرکتهای ارائهدهندهی خدمات مثل نماوا، فیلیمو، آچاره و ...)
خب شما و خیلی از بیزینسهای دیگر درون بازیِ دیجیکالا قرار گرفتید و در واقع بازیکنان آن شدید که در سادهترین حالت، عواید این بازی به شرح زیر است:
- شما در خریدهای بعدی خودتان باز هم دیجیکالا را انتخاب میکنید که به ازای دیجیکلابهای خود از تخفیفهای دیجیکالا بهرهمند شوید.
- دیجیکالا از خریدهای بیشتر شما سود بیشتری میبرد.
- فروشندههای دیجیکالا جنسهای بیشتری را میفروشند و سهم دیجیکالا را نیز میپردازند.
- در ازای کامنتهایی که بابت هر خرید میگذارید به منظور دریافت دیجیکلاب، بازدید دیجیکالا را بالا میبرید و کمک به خرید دیگران میکنید.
همانطور که میبینید، سایتی مانند دیجیکالا با طراحی یک بازی ساده، مجموعهای از عواید را به خودش و بازیکنان میرساند.
حال اگر بخواهیم در خصوص تکنیکها و الگوریتمهای گیمیفیکیشن صحبت کنیم، میتوانیم اینگونه بیان کنیم که پایه و اساس روشهای گیمیفیکیشن، علم تئوری بازی (Game-Theory) میباشد که از سالهای خیلی دور در علوم نظامی و جنگی، اقتصاد، کسب و کار و ... کاربرد دارد و امروزه در موارد فنی-مهندسی نیز کاربرد این تکنیکها را میبینیم؛ به عنوان مثال در مسیریابی بستهها در شبکههای کامپیوتری بزرگ، رد پای این علم به وفور دیده میشود.
در خصوص امور کسب و کار، اگر شما مشتاق باشید که مشتریان شما، با کسب و کار شما درگیری ذهنی داشته باشند و سهمی از ذهن آنها را به خود اختصاص دهید، بازیسازی میتواند بسیار مفید باشد.
به منظور طراحی بستر گیمیفیکیشن، ابتدا باید یک بازی طراحی شود به گونهای که بتوان چیدمان مهرهها و ... را در نظر گرفت و رفتار بازیکنان را تحلیل نمود؛ چرا که موفقیت بازیکنان در بازی به طراحیِ درست بازی مربوط میشود.
به عنوان مثال واقعی دیگری از کاربرد گیمیفیکیشن میتوان به رفتار مرکز بهداشت کانادا در خصوص رستورانها اشاره نمود.
مرکز بهداشت کانادا به منظور سر و سامان دادن به اوضاع کیفی و بهداشتی رستورانها، بازی خاصی را طراحی نمود که طی آن رستورانها را در سه دسته تقسیمبندی کرد:
- دستهی A: رستورانهایی که از نظر بهداشت در درجهی عالی قرار دارند.
- دستهی B: رستورانهایی که از نظر بهداشت در درجهی معمولی و نسبتاً قابل قبول قرار دارند.
- دستهی C: رستورانهایی که از نظر بهداشت در درجهی بد و غیرقابل اعتماد قرار دارند.
به هر کدام از رستورانها، برچسبی ارائه شد که درجهی آن رستوران بر روی آن نوشته شده بود ولی نصب آن برچسب در انظار عمومی کاملاً اخیاری بود؛ حال به رفتار رستورانها (بازیِ بازیکنان) در این بازی دقت کنید:
- رستورانهای دارای درجهی A: تصمیم گرفتند که برچسب را در انظار عمومی نصب کنند چرا که دریافت درجهی A برایشان افتخاری بود و عرض اندامی جلوی مشتریان که طبیعتاً منجر به جلب مشتریِ بیشتر میشد و همین موضوع بهانهی خوبی بود برای بالا بردن قیمتها
- رستورانهای دارای درجهی B: تصمیم گرفتند که برچسب را در انظار عمومی نصب کنند تا مشتریان گمان نبرند که آنها دارای درجهی C هستند. در واقع بین بد و بدتر، بد را انتخاب نمودند.
- رستورانهای دارای درجهی C: این گروه نیز برچسب را نصب کردند که با این کار صداقت خودشان را به مشتریان نشان دهند. قیمتهای خود را نیز پایینتر آوردند و با جلب اعتماد مشتریان به واسطهی صداقت خودشان، به کسب و کار خود ادامه دادند.
حال ببینیم عواید این بازی چه بود:
- بازیکنان این بازی هیچگونه اجباری در نصب برچسبها نداشتند و فقط خودشان تصمیم بر این کار گرفتند چون منافع خود را در انجام این بازی دیدند بدون این که از ماهیت بازی اطلاعی داشته باشند.
- رستورانهای گروه B و C خود به خود وقتی شرایط گروه بالاتر از خود را دیدند، سعی در بهتر کردن شرایط خود نمودند.
- مرکز بهداشت بدون درگیری، فرهنگ نظم و صداقت و رقابت را در بین یک صنف مهم راه انداخت و ارتقاء وضعیت بهداشتی رستورانها را نیز شاهد بود.
- مشتریان رستورانها نیز ملاک مهمی برای انتخاب رستورانها پیدا کردند.
- ارتقاء سطح کیفی رستورانها، فروش بیشتر آنها و در نتیجه پرداخت مالیات بیشتر را در پی داشت.
همانطور که میبینید، گیمیفیکیشن کاربردهای زیادی دارد و میتوان مثالهای زیادی را از آن عنوان نمود چرا که اهداف مختلفی در پس پردهی این موضوع وجود دارد همچون:
- برندسازی
- افزایش میزان تعامل مشتریان
- تعریف وظایفی برای بازیکنان که انجام آنها هدف ماست
- امور نظارتی
- فروش بیشتر
- عملکرد بهتر
- و ...
برای قدم نهادن در مسیر بازیسازی و پیادهسازی تکنیکهای گیمیفیکیشن، توصیه میشود که ابتدا با مفهوم بازیها و روشهای حل آنها آشنا شوید که برای این منظور مطالعه مفاهیم تئوری بازی در ابتدا بسیار توصیه میگردد.
منابع مختلفی در خصوص تئوری بازی وجود دارد ولی اغلب منابع با رویکرد اقتصادی تدوین شدهاند زیرا اساساً این دانش از قدیم نیز در علوم اقتصادی بسیار کاربرد داشته است به طوری که کشورهای خیلی موفق از لحاظ اقتصادی، قطعاً از تیمهای خیلی قوی در حوزهی تئوری بازی در بدنهی تصمیمگیری دولتها استفاده میکنند.
مسیرهای زیادی برای مطالعه در حوزهی گیمیفیکیشن وجود دارد؛ یک نقشهی راه (Roadmap) پیشنهادی از طرف ما این است:
صحبت (شاید) کلیشهای پایانی این است که آنچه در اینجا تقدیم گردید، واقعاً قطرهای بود از دریای مفاهیم گیمیفیکیشن و غرض از این نوشته نیز فقط توضیح این مفهوم به زبان ساده و قابل درک برای همهگان بود.
امید است که مورد قبول واقع شده باشد...
منتظر نظرات شما خوانندههای گرامی هستیم تا بهتر بشیم.
بخش نظرات
ورود
اولین نفر باشید که نظر خود را ثبت میکنید.